- شهید روح الله مومنیان قبل از شروع عملیات
- شهید علی بختیاری – یک گونی کنسرو بجای عراقی آورد!
- محرم در محرم (قسمت دوم)
- خاطرات سرتیپ جوادیان، فرمانده اسبق قرارگاه عملیاتی ارتش در غرب كشور
- اما این کجا و آن کجا؟
- شهيد احمد مختاري - اگر من نروم...
- احمد شهریاری - زندگینامه
- شهید مجتبی سعیدی – حضور در جبهه با توسل به امام زمان(عج)
- شهید مصطفی کیپور - خوش قلب و بی ریا
- شهید عباس ربانیان - زندگی پر بار
آخرین مطالب
امکانات وب
بــراي ديــدار از رزمـنـده هـا به جبهه رفته بودم در هنگام برگشت محمدعـلي هـمـراهـم مـي آمـد به او گفتم دنبالم نیا من ناراحت می شوم ؛ گفت : دوست دارم با شما باشم و مقداري با هم صحبت كنيم.
بــعــد از طي مـسـافـتـي جلوي درب پادگان رسيدیم ؛ گفت : ديگر شايد مـرا نـبـيـنـيـد برايم دعا كن. ذكر اين جملات احساس عجيبي بمن دست داد... بعد از مدتی به آرزویش رسید .
(به نقل از حسين كسائي نژاد )
نام : محمد علی | نام خانوادگی : بلبلیان | نام پدر : علی |
شغل : دانش آموز | تاریخ تولد : 10/2/1349 | سن : 17 سال |
محل شهادت : گوجار | تاریخ شهادت : 26/12/66 | بیت المقدس 3 |
ما را در سایت شهدای مهدی شهر دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : shohadaymahdishahro بازدید : 157